تو حموم گریم گرفته بود و اصلا حوصله نداشتم ولی زود موهامو شستم و لیف کشیدم و اومدم بیرون. مامانم راست میگفت خیلی کثیف بودم. !نه بابا!
بعدش ناهارمو خوردم و مامانم گفت برو موهاتو خشک کن سرما نخوری. منم گفتم ولش کن خودش خشک میشه. مامانم قبول نکرد و رفت خودش سشوار و برس رو اورد و شروع کرد برس کشیدن. موهام داشت از جاش کنده میشد کم مونده بود گریه کنم. بعد دید این مو باز شدنی نیس. برگشت گفت ساحل جان اخرین باری که موهاتو شونه کردی کی بوده؟ منم یکم فک کردم. به نظرم یه هفته بعد باز شدن مدرسه ها دست به موهام نزده بودم و الانم اخر بهمن ماه بود.
ولی دیگه صداشو درنیاوردم و گفتم نمی دونم شاید دیروز! !
مذمانم گفت اینجوری نمیشه پاشو بریم ارایشگاه.
گفتم من کلی درس دارم وقت ندارم میخوای خودت کوتاه کن. مامانم گفت من که بلد نیستم کوتاه کنم موهای تو بابد درست حسابی کوتاه شه.
هیچی دیگه من رفتم اتاقم تست بزنم و درس بخونم. شب دیدم داییم اومد خونه ما و داییم یکم ارایشگری بلد بود. مامانم وانمود کرد که از اومدن داییم غافلگیر شده ولی اونجوری که بوش میومد کار خودش بود. بعد این که شام خوردیم مامانم گفت اتفاقا میخواستم ساحل رو ببرم ارایشگاه موهاشو حسابی کوتاه کنم؛ مدل المانی تیفوسی یا پسرانه خوب شد خودت اومدی. داییمم گفت اتفاقا وسایلمم همراهمه. بذار برم از ماشین بیارم و به حساب موهای ساحل برسم. دیگه مطمئن شدم کار خودشه.
هیچی منم از خدام بود از دست این موهای مزخرف خلاص بشم نشستم تا موهام رو کوتاه کنه. پیش بند رو بست و موهامو خیس کرد و با ماشین و شونه افتاد به جون موهام. شبیه پسربچه های مدرسه ای شده بودم
مامانم ,حموم ,ساحل ,رو ,کوتاه ,موهام ,مامانم گفت ,حسابی کوتاه ,درس بخونم ,یکم فک ,کرد و
درباره این سایت